نه تو اصلا به فکر کشتار نبودی نه تو فقط حیدر کرّار نبودی نه تو یتیم نواز بودی یوسف حجاز بودی تو همونی که توی جمل از بالاسر جنازهها گذر میکردی تا سه روز به کشتهها نماز میخوندی تازه از فراریاشونم صرفنظر میکردی بِالاِجبار میزد راضی نبود به کشتن و ناچار میزد سیاهلشگرو نمیزد و سردار میزد انگار یه شیر به گلهی کفتار میزد حیدر، حیدر
کلا سجاد محمدی عالیه
عابیه