بلند شو که خواهرت از راه رسیده
352
14
بلندشو که خواهرت از رَه رسیده
ببین که از داغِ تو رنگم پریده
رَمَق نمونده دیگه، واسهی زینب
ببین شدم از غُصّه، قامَتخمیده
(حسینِ من کجایی؟
اَمان از این جُدایی) ۲
چه کنم با این همه غم؟
بیتو شد آواره حَرَم
بلندشو که زینب، شده بیسامون
بدونِ تو چشمِ، همه شد گریون
حسینِ من کجایی؟
اَمان از این جُدایی
چهل شب از داغِ تو، حالم خرابه
تو نیستی این زندگی، دیگه عذابه
اَمانتی که سپردی تو به خواهر
ببخش اگه جامونده بِینِ خرابه
(حسینِ من کجایی؟
اَمان از این جُدایی) ۲
زِ غمت بیچاره منم
میبینی زَخمهای تَنَم؟
ببین برادرجان، که پَرَم سوخته
منو تماشا کن، جگرم سوخته
حسینِ من کجایی؟
اَمان از این جُدایی
نمیره از یادِ من غارت و دُشنام
بِهِم جسارت میکردند از روی بام
کبوده بازوی من از تازیانه
سیاهیِ سِلسِله مونده رو دستهام
(حسینِ من کجایی؟
اَمان از این جُدایی) ۲
سَرِ تو دعوا شده بود
تو دلم غوغا شده بود
نرفته از یادم، سَرِ تو بُردند
ماها رو بعد از تو، خیلی آزُردند
(حسینِ من کجایی؟
اَمان از این جُدایی) ۲
ببین که از داغِ تو رنگم پریده
رَمَق نمونده دیگه، واسهی زینب
ببین شدم از غُصّه، قامَتخمیده
(حسینِ من کجایی؟
اَمان از این جُدایی) ۲
چه کنم با این همه غم؟
بیتو شد آواره حَرَم
بلندشو که زینب، شده بیسامون
بدونِ تو چشمِ، همه شد گریون
حسینِ من کجایی؟
اَمان از این جُدایی
چهل شب از داغِ تو، حالم خرابه
تو نیستی این زندگی، دیگه عذابه
اَمانتی که سپردی تو به خواهر
ببخش اگه جامونده بِینِ خرابه
(حسینِ من کجایی؟
اَمان از این جُدایی) ۲
زِ غمت بیچاره منم
میبینی زَخمهای تَنَم؟
ببین برادرجان، که پَرَم سوخته
منو تماشا کن، جگرم سوخته
حسینِ من کجایی؟
اَمان از این جُدایی
نمیره از یادِ من غارت و دُشنام
بِهِم جسارت میکردند از روی بام
کبوده بازوی من از تازیانه
سیاهیِ سِلسِله مونده رو دستهام
(حسینِ من کجایی؟
اَمان از این جُدایی) ۲
سَرِ تو دعوا شده بود
تو دلم غوغا شده بود
نرفته از یادم، سَرِ تو بُردند
ماها رو بعد از تو، خیلی آزُردند
(حسینِ من کجایی؟
اَمان از این جُدایی) ۲
نظرات
نظری وجود ندارد !