
(برادرم، برادرم، اِیعزیزِ دلِ زینب) ۶ یه اربعین ندیدنت، نمیشه باور زینب بعدِ تو هیچ کسی نبود، که بشه یاورِ زینب پاشو ببین، که دلخوشیم، شده پیرُهنِ پاره دلم جداییِ تو رو، دیگه طاقت نمیاره جوونی رفته به پیری پیر شدم تو این اَسیری کاش میشد یکبارِ دیگه دستِ زینب رو بگیری (برادرم، برادرم، اِیعزیزِ دلِ زینب) ۶ خجالتت رو میکشم، اَمانتداری نکردم برا رقیه دخترت، آخه من کاری نکردم شرمندگیم برادرم، نداره عُذر و بهانه خیلی داداش رُقَیهتو، زدنش با تازیانه طفلکی با گوشِپاره هِی میخواست طاقت بیاره به همه اونجا نشون داد تو رَگاش خونِ تو داره (برادرم، برادرم، اِیعزیزِ دلِ زینب) ۴ حال و هوای خواهرت، شده عاشورایی بازم مُصیبتای تو شده، همهی سوز و گدازم یادم میاد روزی رو که، تک و تنها بودی داداش یادم میاد قاتلِتو، با خنجرِ خونی تو دستاش اصغر و اکبر نداری بمیرم مادر نداری پاشو پیشمرگت که زندهست مگه تو خواهر نداری؟ (برادرم، برادرم، اِیعزیزِ دلِ خواهر) ۶