بدترین درده درد تنهایی

بدترین درده درد تنهایی

[ رحمان جعفری ]
بدترین درده، درد تنهایی
وقتی که بین آشناهایی

نداره دردم التیام، کجا برم، کجا برم؟
شده بغض گلو صدام، کجا برم، کجا برم؟
پی لشکر برا آقام، کجا برم، کجا برم؟

بیزارم از این کوفیا
از این تبار بی‌وفا
روضه‌‌م شده آقا نیا آقا نیا

آقا نیا آقا نیا...
****
می‌خورم زخم و فکر آقامم
کشتن آقامو با همون نامه‌م

پشیمونم از اشتباه، به کی بگم، به کی بگم؟
نگرون سلاله‌هام، به کی بگم، به کی بگم؟
بی‌قرار طفل آقام، به کی بگم، به کی بگم؟

سخته گذر از کوچه‌ها
برای دختر بچه‌ها
میگم با این خون گریه‌ها

آقا نیا آقا نیا...

نظرات