امان امان ... ای پادشه خوبان، داد از غم تنهایی دل بی تو به جان آمد، وقت است که بازآیی مشتاقی و مهجوری دور از تو چنانم کرد کز دست بخواهد شد، پایاب شکیبایی ای درد توأم درمان، در بستر ناکامی وی یاد توأم مونس، در گوشهی تنهایی در دایرهی قسمت، ما نقطهی تسلیمیم لطف آنچه تو اندیشی، حکم آنچه تو فرمایی یا رب به که شاید گفت، این نکته که در عالم رخساره به کس ننمود، آن شاهد هرجایی