تنها بود چیزی که هیچ وقت ندیدیم اشکای دریا بود کاشکی اون که دلم تنگه براش اینجا بود، اینجا بود اینجا بود، این تلخ ترین تصویر این دنیا بود مردی که شب تولدش تنها بود، اینجا بود بیا اصلاً خیال کنیم که اینجاست نون نبودنش رو آجر کنیم بیا اصلاً چشامونو ببندیم بیا یه رؤیا رو تصور کنیم چشمامو روی هم میذارم باز فکر میکنم این دور و اطرافی فکر میکنم پیشم نشستی تو چه کیفی میده این خیالبافی چشمامو روی هم میذارم باز حس میکنم دستاتو رو شونهام تعبیر خواب من نباشی تو فاتحهی رؤیا رو میخونم چشمامو وا کردم ولی بازم تنهام تو این دنیای خاموشم من شمعِ رو کیکم که با اشکام دارم لباس گریه میپوشم تصویرت هنوز توی چشمای منه این قشنگترین خواب و رؤیای منه روزی که بیای روزِ شادیِ ماست انقلاب تو آزادی ماست ای جانِ جهان، صاحبَ الزمان...