
ای وای ، ای وای رسیده کاروان یاس و اَقاقی و لالهی خزون دیده رسیده خواهری که گلهای باغشو دست روزگار چیده همون زینب که بیعلمدار و اکبر و قاسم و علی اصغر رسیده بیپناه و بیمَحرم و غریب و اسیر و بییاور مثل باد عزاداره عزاداره چهل روزه که بییاره چشاش ابر بهاره روضه خونه کنار پیکر بیسر به یاد بوسهی آخر وصیتهای مادر پاشو ای نور دیده ببین زینب خمیده... پاشو از جا بغل کن خواهری که قدّش خمیده و چشمای تَرِشتاره کسی که چهل شبه تو صحرا بدون تو یا اَخا شد آواره پاشو مرهم رو قلب زخمی بذار که از غصهها دلشخونه نگیری کاش سراغ اون دختری رو که مونده تویویرونه چهل روزه دلم تنگه برای تو به لب دارم نوای تو حسین جونم فدای تو چهل روزه شدم تنها و بیسامون شدم حیرون و سرگردون برادر تو بیابون پاشو ای نور دیده ببین زینب خمیده... بازم آقا صدام کن تا که زائر کربلا بشم با دلی که شد بیتاب میام و زیر قبّهی تو صدات کنم که دوسِت دارم ارباب همیشه شوق دیدن کربلا رو من توی این سرم دارم حسین جان اذن کربلامو من از دعاهای مادرم دارم بازم امسال منِ عاشق رو دعوت کن بازم آقا تو قسمت کن که باشم کربلاتون بازم امسال میخوام بین حرم باشم آقاجون تو دلت جاشم بمیرم کاش براتون حسین جانم حسین جان...