اوّل دفترِ گریه نوشته از سرِ گریه برای مرهم زخمهات رسیده لشکرِ گریه با گریه معتکف این حرم شدم مستمعِ محتشم شدم دخیلِ شال و علَم شدم سیلِ اشکی که به راه افتاده میره با سینهزنی تو جاده از نجف تا کربلا با پای پیاده رحمتالله به عشّاقِ ابیعبدالله...