آروم آروم اشکاشو پاک کرد

آروم آروم اشکاشو پاک کرد

[ حاج محمدرضا طاهری ]
آروم آروم، اشکاشو پاک کرد 
مردی که نُه سال، همدمِ اون بود 

اُفتاد رو خاک، به سینه میزد 
آخه عزیزش، هنوز جوون بود 

چطور باید، خاک بریزه 
رو صورته، (همه وجودش) 3 

امانتی رو پس دادش 
با صورتو، (روی کبودش) 3 

************ 
اشکِ حیدر، مثه گلابه 

که میریزه رو، مزارِ یارش 
امشب تا صبح، با چشمِ گریون 

میخواد بمونه، کنارِ یارش 
همش میگه، تنها شدم 

پاشو بازم، (اشکامو پاک کن) 3 
میگه خدا منم ببر 

به جای اون، (علی رو خاک کن) 3 
************

نظرات