شبا تا خود صبح با گریه بیدارم

شبا تا خود صبح با گریه بیدارم

[ حسین نوری (انجمن ادبی تکیه نوکری)(مشهدمقدس) ]
شبا تا خود صبح با گریه بیدارم 
پای غم تو و حسین عزادارم 
بدون تو نفس کشیدنم سخته
دووم نمیارم۲

غم تو رو شبا وقتی میگم‌ با ماه
تموم مدینه اس با اشک من همراه 
روضه میخونمو آروم ‌نمیگیرم 
روی لبمه آه آه آه

آخرش خداروشکر 
شده نذر من ادا
واسه یاری حسین 
فدا شدی توو کربلا

ویلی ویلی علی شبلی

***

بگو چی به سرت اومد دم آخر 
که قامت تو شد مثل علی اصغر
حالا منو رباب لالایی میخونیم 
آروم بخواب مادر۲

بعدتو کار من گریه شده های های 
باخودم هنوزم میگم ‌یه روز میای
وقتی برادرت بدون تو برگشت 
زینب چی کشید وای وای وای

حرمت حرم شکست 
علمت که خورد زمین 
اشک زینبم که ریخت 
شرمنده شد ام البنین 

ویلی ویلی علی شبلی

***

تویی که یه نگات دل از حسین میبرد
دل از همه برید تا دید چشات تیر خورد
عمود آهنی ای قرص ماه من 
چی به سرت آورد ۲

سرتو که شکست خمیده شد مهتاب
افتادی رو زمین علی پرید از خواب
به گوش تو هنوز میومد از خیمه 
نوای عمو آب آب آب 

میدونی که از غمت 
چی سر حرم اومد 
وقتی که از علقمه 
حسین با قد خم اومد

ویلی ویلی علی شبلی

------------------------
انجمن ادبی تکیه نوکری 

شعر: حسین نوری
سبک: احسان نوری

نظرات