در این دل شکسته

در این دل شکسته

[ روضه مجمع الذاکرین ]
در این دل شکسته ، غیر از شرر ندارم
من شام رنج و دردم ، اما سحر ندارم
شد اشک من خدایا ، همرنگ با شقایق
در دیده ام به غیر از ، خون جگر ندارم

گلچین بی مروّت ، از بس به من جفا کرد
در باغ آرزویم ، من برگ و بر ندارم
حامی مکتبم من ، کنیز زینبم من
جز این مقام و منصب ، کاری دگر ندارم

با شور و شوق و آوا ، بر بام دلخوشی ها
دیگر نمی پرم من ، چون بال و پر ندارم
از داغ نور عینم ، یاد غم حسینم
جز قامتی خمیده ، جز چشم تر ندارم

مشغول کار عشقم ، من داغدار عشقم
نخلم به باغ عترت ، اما ثمر ندارم
جز آه پر شراره ، جز داغ گاهواره
جز یاد شیر خواره ، فکری دگر ندارم

ماهم به خون کشیدند ، دست از تنش بریدند
در آسمان سرخ ، جانم قمر ندارم
زنها به من ازین پس ، ام البنین نگوییید
من ام بی بنینم ، دیگر پسر ندارم

شاعر: امیرعباسی


کانال متن روضه مجمع الذاکرین

نظرات