کرببلا نبودم حیف / داغش توو سینهم مونده ولی همه روضهها رو / زینب برا من خونده مادر! چشمات و دوست داشتم // عباس! غریبیتو قربون دستی نداشتی از چِشت // تیر بکشی بیرون چشمت و زدن * بمیره مادرت برات چشمت و زدن * راحت شن از خشم نگات چشمت و زدن * دیگه نگی «چَشم» به آقات امید مادرت بودی / رفتی و من آشفتم نیستی زیر بال و پرم / خیلی زمین میفتم قدِّ رشید و زهرائیت // نورِ نگاه خستم بود بازوی حیدری تو // عصای دستم بود دستت و زدن * بیفته روی خاک علم دستت و زدن * قامت آقا بشه خم دستت و زدن * راحت برن سمت حرم منبع:موسسه ادبیات آیینی بیپلاک