یه نگاهي کُن به حالِ خستم

یه نگاهي کُن به حالِ خستم

[ روضه مجمع الذاکرین ]
یه نگاهي کُن به حالِ خستم
تو جَوازم رو بِده به دستم

اشک چشمام می‌ریزه رو گونم
خیلي وقته چشم به راهت هستم

آقا نَکنه لیاقتٍ نوکریتو ندارم
که بیام سَر روي شیش گوشه‌ي تو بِزارم
شب جمعه مثه مادرت تو خُون ببارم

یا ابا اعبدالله ، بِده دردمو دَوا
یا ابا اعبدالله ، ببرم به کربلا 

کِي به جز تو دردمُ میدونه
کِي پاي درد و دلم میمونه

آقا خیلي رفیق دارم امّا
مثلِ تو ندیدم تُو این زمونه

آقا خدا اون روزا نیاره که ازم جُداشي
حتي یک لحظه نخاي تو زندگیم نباشي
درِ خُونه‌ي تو خوبه که فقط گداشي

 یا ابا اعبدالله ، بده قلبمو جَلا
  یا ابا اعبدالله ، ببرم به کربلا

شباي جمعه کربلا غوغاس
زائرِ آقا حضرت زهراس

یه گوشه صحنِ حرم می‌شینه
میخونه اِذنِ دُخولو عباس

آقا عشقِ تو تُو سینم عُمریه داره حَرارت
پاي عشق تو می‌مونم آقا تا قیامت
اربعین قسمت من کُن که بیام زیارت

یا ابا اعبدالله ، یه نظر به این گدا
یا ابا اعبدالله ، ببرم به کربلا

شاعر: عباس شعرباف

majmaozakerine@
کانال متن روضه مجمع الذاکرین

نظرات