تنهای تنها یک لشکر پی کشتنت میون گودال افتادی زخمیه تنت داره میجوشه خون از هر جای جوشنت وایسم و نگا کنم یکی بیاد سرت رو ببره وایسم و نگا کنم به رگ غیرتم برمیخوره وایسم و نگا کنم اینو به من نگو بزار بیام عمو هر جوری شده باید که رها کنم دست عمه رو تا بیرون کنم از گودال قتلگاه شمر کافرو خواهش میکنم من رو هم بغل کن این بار آخرو *** مگه میزارم تو تنها بمونی عمو مگه میزارم که جسمت بشه زیر و رو انگار که داره روضه تازه میشه شروع من اگه شهید نشم تو غارت حرم دق میکنم من اگه شهید نشم کنار مادرم دق میکنم من اگه شهید نشم نمیتونم عمو نمیمونم عمو دورت کردن و یک لشکر تو قتلگاه کردن هلهله واسه کشتنت تعارف میکنن به هم شمرو حرمله خولی اومده تا کارو تموم کنه واسه ی صله *** دیدم که قاتل روی سینه تو نشست به اشک عمه خندید و غرورم شکست یه دست به تیغ و موهاتو گرفت با یه دست دست خالی اومدم تا هستمو به تو اهدا کنم دست خالی اومدم تا دستمو مث سقا کنم دست خالی اومدم مثل عمو منم از تو دفاع کنم دستم شد جدا از پیکر برای تو چی بهتر از این مثل اصغرت سر میدم به پای تو چی بهتر از این هستم آخرین ذبح کربلای تو چی بهتر از این شعر و نغمه: حسین نوری انجمن ادبی تکیه نوکری مشهد