یکی توی کوچه، جلوی ما سد شد اومد جلو امّا، برای من بد شد غرورمو لِه کرد، اشکمو درآورد حیا نداشت نامرد، قلب منو آزرد برو بیحیا، جلوتر نیا برو کنار، بگو میخوای چی از جون ما؟ غمِ تو دلم، شده شعلهور برای مادرم صداتو بالا نَبَر اَمون از دلم... یه لحظه حس کردم، تمومه دنیامو جلو چشای من، دستشو بالا بُرد بشکنه دستش که بیاحترامی کرد به مادرم ای وای، ضربهی محکم زد چرا میزنی؟ تو مَردی مگه؟ بسّه نزن مادرمو ولش کن دیگه به ناموس من، زدی بیهوا رو چادر مادر من نذار دیگه پا جوان مادرم، قد کمان مادرم... حسن بمیره که، تنش پُر از درده چشاش نمیبینه، راهشو گم کرده میخواد رو پاش وایسته، ولی نمیتونه روی زمین دیدم، دو قطرهی خونه بگیر دستمو، من اینجام ببین بیا بریم به خونه روی خاکا نشین به زور راه میری، بمیرم برات روتو بگیر آخه کبوده زیر چشات