پسر ارشد زهرا، به غرورت سوگند آخرش در حرمت سینه زنی خواهم کرد حسن حسن حسن... حسن آقام آقام آقام حسن... ای بهترین سرآغاز آقای دست و دل باز من هر دوشنبه با ذکرت کل هفته مو میسازم ناشدنی هم شدنی میشه تو حرمت سینهزنی میشه یه لحظه با خودت تصور کن صحن حرم چه دیدنی میشه با تو کرم شده معنا خیلی تو بامرامیها اونقدر آقایی که میشی هم سفره با جذامیها این اعتقادم علنی میشه تموم دنیا حسنی میشه تو حرم امام حسن ذکر حسین حسین شنیدنی میشه و صلی اللهُ علی، شاه بی بدن ای ضرب العجل، حسن جان نشون دادی غیرت و تو جنگ جمل ای مرد عمل، حسن جان