
مهمان که دعوت میکند پیغمبر اکرم بر او محبت میکند، پیغمبر اکرم چند وقت است به ایوان نجف سر نزدم بیسبب نیست به جان تو پریشان شدنم ما هم که این جاییم مهمانان او هستیم حتما عنایت میکند، پیغمبر اکرم حاجت بخواه از محضر پیغمبر اسلام قطعا اجابت میکند، پیغمبر اکرم از خوبیش باید بگویم، چهار ده قرن است دارد هدایت میکند، پیغمبر اکرم چون بر حسینش گریه کردیم از ثواب خود تقدیم امت میکند، پیغمبر اکرم در حج و در نماز شب و سجده های شب گریه کن حسین شریک پیمبر است با دست خود مزد تمام سینه زن ها را امشب عنایت میکند، پیغمبر اکرم دست از کتاب و اهل بیتش برنباید داشت این سان وصیت میکند، پیغمبر اکرم یک روز مسجد را بسوزاند یک روز منبر را بسوزاند با انحراف از دین حق آخر نیمی ز محشر را بسوزاند از لن تضلوا بعدی احمد میترسد آن سان که شغال از شیر باید مرکب را بخشکاند باید که دفتر را بسوزاند با هر سلامی که رسول الله میداد سمت بیت آل الله هیزم کش دوزخ دلش میخواست که زود تر در را بسوزاند نوبت به فرزندان او کی میرسد محشر ما را شفاعت میکند، پیغمبر اکرم سیلی به زهرایش زدند مزد رسالت برد فردا شکایت میکند، پیغمبر اکرم با فاطمه بعد از رسولالله بد کردند بال و پر پروانه را دائم هیزم فراهم میشود بعد از رسولالله آتش مجسم میشود بعد از رسولالله تا بشکند دستی که احمد بوسه زد قنفذ مسمم میشود سهمیه انسیة الحورا در کوچه سیلی محکم