قلّۀ غیرت تویی، اوجِ تجلّی احساس جلوۀ حیدر تویی، معرکه حضرتِ عبّاس هر کس اومد روبهروی قمر افتاده زمین بدون سر تو چشماش نمیشه نگاه کرد وقتی که غضب کنه قمر تو شمشیر نمیخوای فقط یک نگاه کن یه طوفان بهپا کن، حریفت میافته از پا تو شمشیر نمیخوای، تو حیدر نشونی رجز که بخونی، قیامت میشه تو صحرا * * * * لقمان زانو زد به ادب در خونه عبّاس رقیّه دیده آسمون رو رو شونه عبّاس این زلزلهست یا نعرۀ یلی عبّاسه یا مرتضی علی رو در روش کسی اگه بیاد نابود میشه بیمعطّلی تو جوشن نمیخوای، تو سینه سپر کن به دشمن نظر کن، میلرزه ستون لشکر تو جوشن نمیخواهی، خودت ذوالفقاری حریفی نداری، تو کرّاری مثل حیدر