مثل رعد مثل طوفان

مثل رعد مثل طوفان

[ امیر برومند ]
مثل رعد و مثل طوفان داره می گرده تو میدان ...
پسر ابوالعجایب ، شیر نر شاه مردان ...
چشم اون ، چشمه ی خورشید ...
ابروهاش شمشیر بران ...
دریا به دریا می رسه وقتی دستای ساقی میون آبه ...
چه قده خوبه که علی اصغر روی دستای دریا می خوابه ...
صورت ماهش نیمه شبا به سمت حرم می تابه ...
ساقی به دریا که به دریا ابوفاضل گفت  ...
لشکر از حیرت یکجا یا ابوفاضل گفت ...
رجزش رو خوند و زد توی قلب لشکر ...
خوش قد و بالای لیلا ابوفاضل گفت ...
یا ابوفاضل ...

*****
این زرهی که پوشیده خبر صفینو میده ...
جنگاوری که با نعره دشمن از اسمش ترسیده ...
آرایش کل لشکر با ابوفاضل پاشیده ...
می زنه نعره انا ابن الحیدر ...
همه می فهمن کرار اومده ...
وقتی ابن سعد میشه فراری ...
یعنی علمدار اومده ...
ساقی به لشکر که ولوله انداخته ...
پاشو که می کوبه زلزله راه انداخته ...
رنگ زردی که تو صورت شمره ...
معلوم میشه بدجوری خودشو باخته ...
یا ابوفاضل ...

نظرات