شاکلهی اِنَّما قلب دعا زینب است **** از سرشون زیاد بودی کَمت کردن کَمت کردن بعد از سه روز دهاتیا جمعت کردن جمعت کردن **** بی تو دق کردم و پنهون کردم پهلو دردمو همش دنبالت میگردم و اسیر زجر نامردمو اونقد زد غش کنم چون میخواد خواهش ازش کنم میگفت زد بیچارهاش کنم تا خون به دلِ عمّهش کنم همش منو کشید شبیه وحشیا همش میگم عمو جونم زجرو نبخشیا میمیرم آخرش اگه نباشیا همش میگم عمو جونم زجرو نبخشیا گفتم با چشم تر مستی اسم بابامو نبَر