سلام آقا که الان روبروتونم

سلام آقا که الان روبروتونم

[ سید جواد پرئی ]
سلام آقا که الآن روبروتونم
من اینجامو زیارتنامه می‌خونم
حسین جانم

(یادت بودم حدوداً سه و رب)۲
دلتنگی اذیتم می‌کنه خب

یادت بودم حدوداً سه و رب
گریه کردم برات تا دم صبح
(دلتنگی اذیتم می‌کنه خب)۲

خاطرخواهی دردسری شده
کربلا راه نمیدی ماها رو خبری شده
سهم من از دوری دربدری شده

حسین می‌میرم برات...

نظرات