به فدایه بغضی که توی گلوتونه

به فدایه بغضی که توی گلوتونه

[ سید جواد پرئی ]
(به فدایه بغضی که توی گلوتونه
وقتی بشیر داره روضه می‌خونه)۲
ما با روضه های مشک و آب می‌سوزیم 
چشم شما برا رباب گریونه

(مادر بودی شما فقط می‌فهمی مادر وقتی
با بچشه خوشبخته)۲
وقتی بچه بمیره از بی آبی خیلی خیلی
برای مادر سخته

(با اینکه بی آبی شدید شد 
اما عباست رو سفید شد )۲

رد سیلی ها واسه وقتی 
هستش که عباست شهید شد 

شما ام البنینی اغیثینی اغیثینی ...

تا وقتی که بود دور حسین هی می‌چرخید 
(تن دشمن می‌لرزید )۲
تا تو خیمه بود حرمله خیلی می‌ترسید 
(تن دشمن می‌لرزید )۲

(همش می گفتن در گوش سه ساله 
پاشون به خیمه وابشه محاله )۲

چشمت نبینه روز بد
همین که رفت عذاب اومد 
چشمت نبینه روز بد 
حرمله با طناب اومد 

زینب و یه مشت حرامی 
زینب و سنگای شامی

نظرات