(به سمت گودال از خیمه دویدم من شمر جلوتر بود دیر رسیدم من)۲ ای کاش که روت راا نمیبوسیدم ای کاش که موت رات نمیبوسیدم تقصیر من است که زیر و رویت کردن ای کاش گلوت را نمیبوسیدم سپردمت به وحوش و به آهوان پریشان سپردمت به غبار و به ریگهای بیابان به باد گفتم اگر شد مرتبت بکند به خاک گفتم اگر شد تنت بپوشاند بد است این که ببیند کسی تو را عریان سپردیام به که رفتی به دلقکان به کنیزان سپردیام به دو صد چشم شوم نامحرم به حرمله به اخنث به سنان