ترک خورده رو لبهات به حرف اومدن زخمات فاطمه با انگشتاش شونه میزنه به موهات (میگه: بُنیَّ، باید برات یه پیرهن تازه بدوزم)۲ منم میسوزم روضهتو میخونم و زندهام هنوزم، منم میسوزم حسین