زده به میدون نوه ی حیدر

زده به میدون نوه ی حیدر

[ وحید شکری ]
زده به مِیدون، نَوه‌ی حیدر
رَجَز می‌خونه، با صدای پِیغَمبر
مَعرکه افتاده به تَسخیرِ
جنابِ شهزاده علیٌ‌ِالاَکبر

سَر می‌زد، به قلبِ لشکر می‌زد
به نامِ حیدر می‌زد
تو هَمهَمه فریادِ اَللّٰهُ‌اکبر می‌زد

وقتی هِیبتِ علی‌اکبرو دیدن
گفتن این پِیَمبره عَقَب کشیدن
بعضیا می‌گفتن هِی اِلٰهی اَلعَفو
بعضیاشون مثلِ حِیوون می‌دَویدن

شهزاده علی‌اَکبر... 

تا آسمونا پرچمش بالاست
همه‌ی هستیِ عقیلَةُکبریٰ‌ست
اینقده قدش بلنده که میشه
شونه به شونه تو عَقلمه با عباس

دَم میزد، یَلارو دَرهَم میزد
چقدر منظّم می‌زد
سَرِ حرومی‌هارو
دقیق و محکم می‌زد

مثلِ مولا علی، ضَربه دو نداره
وقتی رو عُقابه پس یه تک‌سوار
اونایی که بُغضِ مرتضیٰ رو دارن
چاره‌شون تو مَعرکه فقط فراره

نظرات

⁦❤️⁩