کربلا هست مرا دست کسی بسپاری

کربلا هست مرا دست کسی بسپاری

[ وحید شکری ]
(کربلا هست مرا دست کسی بسپاری) ۲
(بهتر آن است غلام علی اکبر باشم) ۲

جناب علی اکبر، ابوترابه علی اکبر) ۲
نمیرسه دست دشمنا به رکاب علی اکبر) ۲

(کانهو پیغمبر سوار بر غراب می‌شود به عرش می‌رود) ۲
(علی اکبر پیغمبر عراق می‌شود به عرش می‌رود) ۲

ابن اباعبدالله تا میگن بسم الله
می‌کشه شمشیرو حسین میگه ایولا

ابن اباعبدالله پسر ثارالله
زد به قلب دشمن رقیه گفت ماشاالله

(غروب شد علی اکبر، چو طوفان علی اکبر) ۲
به تار موی سکینه خاتون نگهبان علی اکبر

(تیر به شیوه‌ی پدر بزرگ خود عجیب میزنه) ۲ نحیف میزنه
نیزه به گردن دشمن عمیق میزنه، دقیق میزنه

به قلب لشکر حالا میزنه ایولا
میگه سقای حرم عمو جون ماشاالله

از جنگ اومد مولا توی جنگ اکبرش
یاد جنگیدن حیدر افتاد

نظرات