روز آخرِ داری کار میکنی روزای خوبمو تکرار میکنی ولی خانمم بدون با رفتنت دنیارو رو سرم آوار میکنی چشمای بستتو وا کن دوباره نگاه کن چی جوری اشکام میباره هیچ کسی جز غم تو نمیتونه مرد عالمو به زانو درآره ای ملیکهی منه خونهنشین پاشو از جا پیش شوهرت بشین از تو مسجد تا در حجرهی تو میدونی چند دفعه افتادم زمین کاش میشد دست روی بازوت بذارم بچههاتو باز رو زانوت بذارم کاش میشد قبل رفتن به سفر مرحمی رو زخم پهلوت بذارم جوونم داری با قدِّ خم میری مثل سایه از روی سرم میری تو مدینه به من شکسته دل تو سلام میکردی که تو هم میری آه سردت علی رو میلرزونه جیگرم رو رفتن میسوزونه کاش میشد دست اجل به جای تو (منو تو تابوتِ تو بخوابونه) 2