رسیده ماه رجب در سرم هوای مدینه نوشته اند دوباره مرا گدای مدینه گرفته است بهانه دلم برای مدینه فدای چهارم امام گره گشای مدینه کبوتر دل من تا بقیع گشته مسافر سلام مقصد پنجم سلام حضرت باقر نبود این دل ما حیدری اگر تو نبودی نبود روزی ما نوکری اگر تو نبودی نداشت دین خدا لشکری اگر تو نبودی نداشت جسم تشیع سری اگرتو نبودی بزرگ و کوچک ما زیر دین راه نجاتت غلام حیدر و زهرا شدیم با زحماتت تویی همان که پیمبر رسانده است سلامت تویی که درک خلایق نمیرسد به مقامت شبیه زینب کبری حماسه داشت کلامت شده است منبر روضه حیات بخش ز بیانت همیشه کرده حدیث تو گرم روضه ما را نتیجه تلاش توییم و صادقت آقا امام پنجم عالم، امید پنج تنی تو بزرگ تر ز تمام تصورات من تو فدای عزم بلندت امام بت شکنی تو خودت بگو بنویسم حسینی یا حسنی تویی که وارث جمع فضایل حسنینی امام امتی و میوهی دل حسنینی همیشه مثل حسن بود عادت تو کرامت زبان زد است همیشه جود وعطایت بزرگواری فقیر دارد پیش تو حرمت و در مرام شما نیست دین به غیر محبت تو و کرم تو و بخشش تو عطای فراوان همیشه لطف تو شده است شامل مهمان تویی که حاصل عمرت همه معارف دین است به زیر رچمت آقا کسی که سایه نشین است به دست او رگ خواب همه زمان و زمین است بقیع حرمت بهشت اهل یقین است به رقم خواسته منکران اصل ولایت حرم نداشتنت نکرد هم کم ز مقامت