تا قدم می‌ذاره زینب

تا قدم می‌ذاره زینب

[ روح الله رحیمیان ]
تا قدم می‌ذاره زینب 
روی قلب شهر کوفه، با صلابت
به تمام لشکر یزید ملعون
میده درسِ وقار و عزّت 

و اهالی کلیسا، گبر و ترسا، همه مبهوت 
که چگونه اینقدر شکوه و هیبت
دارد این زن، در اسارت

زینب بنتِ جلیله، زینب فخر قبیله
وقتی خطبه می‌خونه، لشکر خار و ذلیله

یه‌تنه نتیجه‌ی جنگو به‌هم می‌زنه
حیدرو به سوی کوفه تا قدم می‌زنه
وقتی سمت منبر علی میره انگار
حیدر اومده که خیبرو زِ جا بکَنه

برو رو منبر حیدر که بفهمند 
کیه کرّار، کیه زینب
زنده کن یاد پدر رو که ببینند 
کیه سردار، کیه زینب

شده کوفه تحت فرمان 
که رسیده شیر غُرّان
با یه ترس و وحشتی ازم می‌پرسن
همه اشرار کیه زینب؟

این زن صدتا یه مَرده، زینب مردِ نبرده
خطبه‌ش یه کاری کرده، رنگ چهره‌ها زرده

مثل عباسِ علی محافظ عَلمه
شهره به عقیله بین عرب و عجمه
زیر و رو می‌کنه، بی‌بی روبه‌روی همه
کاخ مرجانه را تنها با دوتا کلمه

نظرات

۳۱۳۳۱۳

💕💕💕💕