تا رفتم از حال

تا رفتم از حال

[ محمد اسداللهی ]
تا رفتم از حال
گوشواره خلخال گم کردم

اینا چیزی نیست
بابا تو گودال گم کردم

با صورتم چکار کنم
فقط بگید کدوم طرف فرار کنم

چه‌جوری دست به موم زدن
منو درست جلو سرِ عموم زدن

یه جوری زد که جون بدم
یه روز بیاد زجرو بهت نشون بدم

همون که قد بلندتره
یه ساعتم از زدنم نمی‌گذره

بی تو دق کردمو
پنهون کردم پهلو دردمو

همش دنبال تو گشتمو
اسیرِ زجرِ نامردمو

همش منو کشید شبیه وحشیا
همش میگم عموجونم زجرو نبخشیا

من حالم خرابه، خراب بشه خرابه
روزاشم شبیه شباش پر از عذابه 

دختر غیر باباش رو پای کی بخوابه
غلاف نخورده بازوم این اثر طنابه

تاره چشمام، زحمه پاهام
حرفی بزن قهری باهام
دیدی عمه اومد بابام

صدام گرفته
پدرم برگشته دعام گرفته

دل عمه خیلی برام گرفته
نفسم بین ناله‌هام گرفته

بابا حسین...

نظرات