به وقار و شکوه، برون آمد ز حرم

به وقار و شکوه، برون آمد ز حرم

[ امیر برومند ]
به وقار و شکوه، برون آمد ز حرم
چه می‌شود که سرم، زیر پایش ببرم؟
چشمم بر ساقیِ حرم

باز روی نبی شد پیدا، با دعای خیرِ لیلا
با تیغ حیدر به دل لشکر، با دم یا زهرا

علی اذان گوی حرم، قوّت بازوی حسین
صلابت مرتضوی، به نام نیروی حسین

یا علی، تو علی اکبری، 
یا خود حیدری؟ علی علی

(یا علی اکبر، یا علی اکبر)۶

پور لیلا، لیلی دلربای دل‌ها
زنده کرده، هیبت روی مصطفی را

صولتِ تیغ مرتضی را
مات و مبهوت خود کرده، کربلا را

در پی‌اش تشنه می‌دود شاه تشنه لب‌ها 
از پیِ آهوی خرامان
در کفَش ذوالفقارِ برّان
پای او در رکاب دل‌های بی قراران

پشت سرهت نوای تکبیر، بین لشگر صدا فتاده
آمده در میان لشگر، یا پیمبر، یا جوانیِ روی حیدر

روی ابرو گره فتاده، بر جبین آیه‌های داور
برق چشمان پر فروغش، سال پروین ماه و اختر

سایه‌ی قد پور، تا بلندای صبح محشر
در نگاهش تموّجی از نگاه مادر

زد به قلب سپاه کافر، شد به پیش نگاه هر کس
که دیده بود از قدیم الایّام، آذرخش هجوم حیدر به قلب لشگر

آفرین بر چنین دلاور،
رعد و برق صدای تکبیر‌، دانش آموز جنگ سقا
شور محشر به قلب لشگر زده است

علی اذان گوی حرم، قوّت بازوی حسین
صلابت مرتضوی، به نام نیروی حسین

یا علی، تو علی اکبری، 
یا خود حیدری؟ علی علی

نظرات