از روی دست پدر بی‌تابی ما را ببین

از روی دست پدر بی‌تابی ما را ببین

[ امیر طلاجوران ]
از روی دست پدر بی‌تابی ما را ببین
لااقل از آن بلندی، رنگ دریا را ببین 

رازقِ عالَم به مُشتی بی‌ سر‌‌ و پا رو زده
آب شد آب از خجالت، کارِ دنیا را ببین

(صَلَّی اللهُ علیک یا اباعبدالله)

*****

زیر خنجر شمری و فکر شفاعتشی
تو امامی مگه می‌شه از کسی خسته بشی

مهربون‌ترینی، چرا زخمی رو زمینی
زیر دست و پایی ولی فکر آدمایی

اصلاً عقل کسی قد نمیده به مهربونیت
رو سرِ قاتلت دست کشیدی با دست خونیت

از تو برمیاد آقا هرچی نادم رو ببخشی
نکنه روز محشر برسه شمرو ببخشی

غریبِ مهربون، ای حسینِ غرق خون... 

****

هرکی هرچی که خواست‌و گذاشتی ازت بِبَره
حتی ساربونم دست خالی نذاشتی بره

ای عقیقِ خونی دیگه دست ساربونی
ای لباس پاره صاحبت کفن نداره

****

زیر دِین کسی نموندی آقا ته گودال
حتی گذاشتی اسبا هم بیان برای پامال

خولی دست کشید از کشتن تو این یه نشونه‌ش
سرِ تو کاری کرد گرم بمونه تنور خونه‌ش


(تنور خانه گمانم هنوز روشن بود
وگرنه موی تو باید بلندتر باشد)

نظرات