آخر راهه از اینجا به بعد حسرت و آهه

آخر راهه از اینجا به بعد حسرت و آهه

[ حاج محمدرضا طاهری ]
آخر راهه ، از اینجا به بعد حسرت و آهه
آخه سر میاد عمر شش ماهه ، ای وای
آه از این جاده ، بیابون مگه جای نوزاده
تیراندازارو کی فرستاده ، ای وای
مهمون و طفل خردسالو ببین
نیزه‌های استقبالو ببین
خیلی دل عمه شور می‌زنه
میگه داداش اون گودالو ببین
دستمون آب نمی‌ده/کسی/توی صحرای سوزان
خیر مقدم به ماها/فقط/میگه خار مغیلان
(یابن زهرا حسین جان/داداش/یابن زهرا حسین جان)




نامسلمونن ، سپاهی که خیلی فراوونن
زن و بچه‌هارو می‌ترسونن ، ای وای
راهو باز بستن ، اینا با سقیفه یکی هستن
با نامردای کوچه همدستن ، ای وای
پایی که ضربه زد تو مدینه
چکمه می‌پوشه می‌ره رو سینه
محسنی رو که افتاد دم در
اینجا رباب رو نیزه می‌بینه
تیزی میخ اون در/می‌شه/کندی خنجر اینجا
اونکه چادر لگد کرد/میاد/دنبال معجر اینجا
(یابن زهرا حسین جان/داداش/یابن زهرا حسین جان)

نظرات