یازهرا یازهرا... وَ لَستُ اَدری خَبَرَالمِسماری سَل صَدرَها خَزانَةَالاَسراری یوما یوما... یازهرا، یازهرا... زهراجان، زهراجان... داد از این درد که افتاده به جانم اِیداد من زمینخوردهترین مردِ جهانم اِیداد من جوانم تو جوان، پیر شدی پیر شدم زود می افتد از این غَم، ضربانم اِیداد نوزده سالگیَت قسمتِ ما حیف نشد چشم خوردیم من و تازهجوانم اِیداد یوما یوما... یازهرا، یازهرا... حیدر، حیدر... حیدر علی علی...