پیراهنی رو که فاطمه بافته

پیراهنی رو که فاطمه بافته

[ کربلایی میثم تربتی ]
پیرهنی که فاطمه بافته
پهلو تا پهلوشو نیزه شکافته
مُقرَّم واسه‌ی تو روضه گفته


مقتل خوندم و چند روزه مریضم
سَرِ پیراهنت بهم می‌ریزم
بردن تا تحقیرت کنن عزیزم

سید مظلوم، حسین جانم، حسین جانم

*****

دورِ پیکرت معرکه گرفتن
زدنت واسه‌ی سکه گرفتن
از بدنِ تو چند تکه گرفتن

واسه‌ی زدنت مرحله داشتن
آروم آروم کشتن حوصله داشتن
علی اصغر داشتی حرمله داشتن

سید مظلوم، حسین جانم، حسین جانم

*****

مقتل نوشته موهاتو کشیدن
مقتل نوشته دستاتو بریدن
زینبُ دیدن انگاری ندیدن

مادرِ آبُ که صدا می‌کردی
نیزه شکسته دست و پا می‌کردی
حرمو نگران نگاه می‌کردی

*****

غریب گیر آوردنت غریب گیر آوردنت

زود راحتش کنید
رو تنش پا نذارید، کمتر اذیتش کنید
ای نامسلمونا، باید اول بُکشید، بعداً غارتش کنید

خنجر نمی‌بره
هیچ‌کسی قربونی‌ رو تشنه سر نمی‌بره

غریب گیر آوردنت غریب گیر آوردنت

*****
آه، ای وای ای وای

به سمتِ گودال از خیمه دویدم من
شمر جلوتر بود دیر رسیدم من

سَر تو دعوا بود ناله کشیدم من
سَرِ تو رو بردن دیر رسیدم من

آه، ای وای ای وای 

*****

آبرویِ دوعالم

راسِ تو می‌رود بالایِ نیزه‌ها
من زار می‌زنم در پایِ نیزه‌ها

نظرات