سجاد محمدی

پسر مرجانه تو امیری مثلاً

6727
82
پسر مرجانه تو امیری مثلاً
کاملاً معلومه ترسیدی علناً

پسر مرجانه فاتح شام منم
کمتر یاوه بگو، تو امیری یا من؟!

نیاز به معرّفی نیست ولی معرّفی می‌کنم
زینبم، دختر مرتضی علی، معرّفی می‌کنم

پدرم بود که خورد از قدمش کعبه شکاف
تیغ خود را وسط معرکه‌ها کرد غلاف

منبری که تو بَر آن تکیه زدی جای تو نیست
تکیه بَر جای بزرگان نتوان زد به گزاف

یا زینب یا زینب...

*****

قیام می کنم، قیام می‌کنم
برسم شام کارو تمام می‌کنم
به شاه نجف سلام می‌کنم
خوابو به چشم عَدو حرام می‌کنم

من زینبم عقیده‌ی من آزادگی
من اسوه‌ی مقاومت و ایستادگی
شمشیر اگر دهند بجنگم به سادگی
با ذوالفقار نسبت من خانوادگی

عقیله منم، عقیله منم
به عالَم سیّده‌ی جلیله منم
به صوت علی تکلّم کنم
که الان حیدرِ این قبیله منم

سیّدتی یا زینب...

****

قدم می‌زنم، قدم می‌زنم
به نیابتِ عبّاس علَم می‌زنم
عجب صحنه‌ای رقم می‌زنم
کاخ و تخت یزیدو به‌هم می‌زنم

حق می‌دهم یزید که این‌گونه تب کنَد
خب زن ندیده بود مبارز طلب کنَد
عبّاس اگر که نیست عدو را ادب کنَد
زینب که هست کار امیرِ عرب کنَد

علَم‌دار منم، علَم‌دار منم
ابوفاضل اگر نیست سپه‌دار منم
من از کربلا شدم مرتضیٰ
عقب ننْشستم و یعنی کرّار منم

سیّدتی یا زینب...

*****

(زینب همان کسی‌ست که در راه عفّتش
عبّاس می‌دهد، نخ معجر نمی‌دهد)

نظرات

نظری وجود ندارد !

لیست پخش