پرچم حیدر رو بالا بُرد عقیله حق همینه شیر از زهرا خورد عقیله خطبهخونی تو خون این خونوادهس اشکای یزیدو هم درآورد عقیله ابن مرجان حیرت افتاده بیچاره به لکنت افتاده پرچمداریِ شام و کوفه دست عُلیا حضرت افتاده زِ حق گرفته مدد، زینبِ بنت اسد یزیدو بیچاره، کرده زینب صدا زد ای ملعون، کی گفته تو مَردی؟ مردتر از صدها مَرده زینب عُلیا مُخدّره یا زینب... **** نوع جنگیدن رو، املا کرد عقیله شبیه امام حسن غوغا کرد عقیله رسم مردونگی مُردش با ابن زیاد اسم مردونگیو احیا کرد عقیله این که میره بالای منبر زینب نیست حیدر کرّاره تو دستش لبهی چادر نه بلکه تو دستش ذوالفقاره حرمله از ترس عقیله میلرزه زِ زور بازوی روح زینب سی هزار لشکر ریگ بیابونن نیست عددی پیش کوهِ زینب عُلیا مُخدّره یا زینب...