عَلمو بیار

عَلمو بیار

[ سایر ذاکرین ]
عَلمو بیار، می‌شه کارزار
بگو یا علی بگن ايّها الفرار
هوهوى شمشیرِ تو هوهوى ذوالفقار
میدونو به‌هم بریز و حیدری ببار
ای علی‌تبار

شمشیر می‌زنه چه با تدبیر می‌زنه
شمشیر دست اباالفضل تحریر می‌زنه
عقیله داره تو خیمه تکبیر می‌زنه

یله اباالفضل
برای لشکر کوفه اَجله اباالفضل
می‌خورن زمین و پا می‌شن و می‌گن به هم
انگاری وایساده حیدر بغل اباالفضل

خودِ طوفانه، مال جولانه
مثل شیر غضنفر شیر غرّانه
بوسه می‌زدش به دستای قلم آقا
بی‌خودی نیست فکر کنن که دیگه قرآنه

نظرات