
(صبر از زبان عجز، ثناخوان زینب است)2 (عقل بسیط، واله و حیران زینب است)2 (ایوب صابر است ولیکن در این مقام)2 (انصاف ده که ریزهخور خوان زینب است)2 در خطبهاش که کوفه از آن شد سکوت محض گفتی که ممکنات به فرمان زینب است ابن زیاد شوم به دارالامارهاش (رسوا ز منطق شرر افشان زینب است)2 بر همزن اساس جفاکاری یزید (لحن بلیغ و نطق درخشان زینب است)2 در قتلگاه جسم برادر به روی دست (بگرفت کای خدای من این جان زینب است)2 قربانی تو است بکن از کرم قبول (کاری چنین به عهدهی ایمان زینب است)2 (حدیث عشق تو دیوانه کرده عالم را)2 به خون نشانده دلِ دودمان آدم را غم تو موهبت کبریا است در دل من نمیدهم به سرور بهشت این غم را (غبار ماتم تو آبرو به من بخشید)2 به عالمی ندهم این غبار ماتم را اگر بناست دمی بی تو بگذرد عمرم (هزار بار بمیرم، نبینم آن دم را)2 (بر مشامم میرسد هر لحظه بوی کربلا)2 بر دلم ترسم بماند آرزوی کربلا تشنهی عشق حسینم ای اجل مهلت بده تا بگیرم در بغل قبر شهید کربلا