شروع میکنم من به نام رقیه منو میشناسن به نام رقیه تموم مُحرم تموم کربلا همه مدیونن به قیام رقیه سه سالشه اما گره وا میکنه یه عالم و مجنون و شیدا میکنه کی منکرش میشه حالا که این خانوم تو روضههاش مرده رو احیا میکنه به نام نامی سه ساله خاتون لیلی لیلا رقیه خاتونه نوهی زهرا رقیه خاتونه از عمو عباس دل میبره خانوم دلبر سقا رقیه خاتونه رقیه یا رقیه... خونوادگی ما نوکر صغیرت تنهایی خودش یه لشگر عقیله با خطبهاش بهم زد کل شام و کوفه آره ذوالفقار حیدرِ عقیله مقابلش میزنه زانو جبرئیل شده عباس برای این خانوم کفیل حیدره که با تیغ خطبه رو به روش تو کوفه شد پسر مرجانه ذلیل فخر المخدرات حیدر جان بستان علی مدد این دختر حیدر ... سینهزنهاتم برات شدن گردان من میگم با عشق با همهی جونم همدم ارباب عقیله جان بستان