
زینت دوشِ عمو اباالفضل جوش و خروشِ عمو اباالفضل طعنه به جنّت میزنی وقتی جاته آغوش عمو اباالفضل فاطمهی اهل حرم، رقیه رقیه رقیه فداته مادر پدرم، رقیه رقیه رقیه اگه بیام تا حَرمت یه روزی، یه روزی، یه روزی برات عروسک میخرم، رقیه رقیه رقیه (به هوش بودم از اول که دل به کس نسپارم) اصلا رقیه نه، مثلا دختر خودم یک شب میان کوچه بماند چه میشود؟ رقیه... یا رقیه جان ترنّم باران، شکوه بیپایان، یا رقیه یا رقیه جان ستارهی تابان، همیشه جاویدان، یا رقیه شاخه نبات و عسل بابا تویی شاهبیتِ غزلِ بابا غرق تماشات همهی گیتی وقتی میشینی بغل بابا نور دو چشمان ترم، رقیه رقیه رقیه سایهته بالای سرم، رقیه رقیه رقیه خرج عزای سومِ مُحرّم مُحرّم مُحرّم النگوهای مادرم، رقیه رقیه رقیه النگوهامو بردن گوشوارههامو بردن جلو چشمای عمّه عروسکامو بردن یا رقیه جان به جسمِ خسته جان، صلابت قرآن، یا رقیه یا رقیه جان حبیبهی یزدان بیا و جان بستان یا رقیه