دوست ندارم با حسرت و غصه و ماتم بعداً بگن برا داداشم کم گذاشتم فکرت رهام نمیکنه قرار زینب میخوان تو رو بَد بُکُشن سالار زینب بزار فدا شم امروز سپر برا تنت تو کربلا شم فردا سپر برا سرت رو نیزهها شم بزار فدا شم عزیز خواهر حسین ... تو که دیدی موی حسن چه زود سفید شد تو که دیدی مادر جلو چشماش شهید شد تو باشی و امیدِ زینب ناامید شه نذار منو که میزنن موشون سفید شه عزیز خواهر هر چی شما بگید قبول ولی برادر بشنو کمی درد دلهای منِ مضطر عزیز خواهر عزیز خواهر حسین ...