(خوشی به ما نیومده خوشی به آلِ مصطفیٰ نیومده)۲ برا تو ختم گرفتمو (حسن میگه هیچکی چرا نیومده)۲ عینِ خیالِ کسی نیست من و تو که خوب میدونیم سه چهار نفر دورهمی برا تو قرآن میخونیم زخمی و بیحوصله تو، غریب و دلشکسته من خرمایِ ختمت فاطمه (ببین مونده رو دستِ من)۲ آه عزیزم، جایِ همه برا تو اشک میریزم ... ***** (خوشی به ما نیومده)۲ خوشی به آلِ مصطفیٰ نیومده برا تو ختم گرفتمو (حسن میگه هیچکی چرا نیومده)۲ خونی که رو میخِ دره از همه روضههایِ تو سنگینتره آخرشم نگفتی که (چجور تو کوچه زدنت چهل نفره)۲ هنوز یکم از هیزما که سوختنت پشتِ درن مردم برا طبخِ غذا میان و هیزم میبرن میبینی حال و روزمو میونِ بیمعرفتا تو رو زمین افتادی و کِل کشیدن بیغیرتا آه عزیزم، جایِ همه برا تو اشک میریزم ... ***** (آروم بشم، نه نمیشه)۲ فقط دلم به عطرِ چادرت خوشه چادرتم که خاکیه (خاکِ رو چادرت حسن رو میکُشه)۲ زانو بغل گرفته و با گریه میزنه صدات (انگار بازم خیره شده به خونِ رو گوشوارههات)۲ (نیستی ببینی زینبت شبیهِ تو، رو میگیره)۲ میخواد شبیهِ تو بشه، (دست به پهلو میگیره)۳ آه عزیزم، جایِ همه برا تو اشک میریزم ...