
( گر نگاهی به ما كند زهرا دردها را دوا كند زهرا) 2 كم مخواه از عطای بسیارش كه آنچه خواهی، عطا كند زهرا بضعۀ مصطفی بُوَد زآنرو جلوه چون مصطفی كند زهرا (گر نگاهی به ما كند زهرا دردها را دوا كند زهرا) 2 بر دل و جان ما صفا بخشد گر نگاهی به ما كند زهرا خانۀ وحی را، ز رخسارش رشكِ غار حَرا كند زهرا نه عجب گر به شأن او گویند خاك را كیمیا كند زهرا (این مقام كنیز او باشد) 2 تا دگر خود، چهها كند زهرا! ( گر نگاهی به ما كند زهرا دردها را دوا كند زهرا) 2 بر دل و جان ما صفا بخشد گر نگاهی به ما كند زهرا (چهره پوشد ز مرد نابینا) 2 تا بدین حد، حیا كند زهرا در طرفداری از خدا و رسول به علی اقتدا كند زهرا روز محشر كه با شفاعت خویش حشر دیگر به پا كند زهرا همچو مرغی كه دانه بر چیند دوستان را جدا كند زهرا ( گر نگاهی به ما كند زهرا دردها را دوا كند زهرا) 2 بر دل و جان ما صفا بخشد گر نگاهی به ما كند زهرا (چه شود گر زِ رحمت بسیار) 2 حاجت ما روا كند زهرا چه شود گر که بر «مؤید» هم نظری از وفا کند زهرا ( گر نگاهی به ما كند زهرا دردها را دوا كند زهرا ) 2 بر دل و جان ما صفا بخشد گر نگاهی به ما كند زهرا