حاج محمود کریمی

خزان دل

9578
242
گُنَه‌کارم گُنَه‌کارم پریشانم پشیمانم
تو می‌دانی نه سر مانده نه سامانم پشیمانم

قبول است این که بد کردم
خزانم خسته‌ام زردم
کویرم تشنه‌ام دردم
بیابانم پشیمانم

از این‌که زیر قولم می‌زنم باید ببخشی تو
از اینکه پای عهد خود نمی‌مانم پشیمانم

شنیدم شرط توبه نم نم اشک است پس امشب
شهادت می‌دهد باران چشمانم پشیمانم

به خاطر خواهی‌ام یا رب گناهم را ببخش امشب
که من عمری غلام شاه عطشانم پشیمانم

گُریز روضه جان‌سوز و سکینه با خودش می‌گفت
از اینکه مشک دادم به عمو جانم پشیمانم

عمو جان غنچه‌ها نشکفته پژمرد
به روی دست عمه دختری مُرد

مرا یک حرف باشد با تو آن هم
اگر بودی کسی سیلی نمی‌خورد

نظرات

نظری وجود ندارد !

لیست پخش