حسینجان اِی آبروی دوعالَم نگینِ سلیمان به حلقهی خاتَم به زخمِ تنت روی ریگِ بیابان به اشکِ دل و سوز و آهِ یتیمان خدا را از این غم چه چاره کنم؟ به شهرِ شام در هجوم نَظَرها کند خنده دشمنت به دل ما خدا را از این غم چه چاره کنم؟ **** عذاب کردنت، منعِ آب کردنت شبیهِ گندمِ رِی آسیاب کردنت به خونِ گلو، خَضاب کردنت شبیهِ گندمِ رِی آسیاب کردنت تمومه حسین، روبهرومه حسین خودت بگو که پیکرت کدومه حسین **** مقرم تو مَقتل اینجوری گفته: پیراهنی رو که فاطمه بافته حرمله تار و پودشو شکافته مَقتل خوندم و چند روزه مریضم سرِ ذِبحِ سرت بههم میریزم خواستن تا تَحقیرت کنن عزیزم شیخ عباس میگه دستاتو بریدن شیخ جعفر میگه موهاتو کشیدن **** غروبِ جمعه بعدِ عاشورا دلگیر شد دنیا دلگیر شد، دنیا دلگیر شد همین که شمر سَرو برید، زهرا دلگیر شد دنیا دلگیر شد، دنیا دلگیر شد میگن یکی برات یه کاسه آب آورده اِی مادرمُرده، اِی نِیزهخورده خودت بگو کی پیرهنِ کهنهتو درآورده؟ **** کج میبُریدن حُلقومتو رَج به رَج میبریدن کوتاه نیومد **** رَیّانِبنِشبیب! جدِّ ما رو غریب گیرآوردن رَیّانِبنِشبیب! آبو واسه حَبیب دیر آوردن تو شیبِ گودال، سرایز شد حسین پیر شد، حسین پیر شد به عمه زینب، جسارت شد جنایت شد، جنایت شد حسین، حسین...