جهانی به حیرت از یارانش
3252
26
- ذاکر: سایر ذاکرین
- سبک: نوحه
- موضوع: امام حسین (ع)
- سال:
(جهانی به حیرت، از یارانَش)۲
از آن جان به کفها، سردارانش
چشمِ گردون، شد حیرانش
به یک سو فِتاده علی اکبرش
به یک سو علمدار آب آورش
چه گویم چه کرده، کنار فرات
عطش با گلوی علی اصغرش
جانم بادا قربانش
صفِ او، صف محکّم ایمان
نگهش به رهایی انسان
شده عازم سوی میدان
که رسد به لقایت جانان
دل بی دار، جان داغدار
در جوشش ثارالله
رسیده زمانی که دیده محمد (احیا گردد)۲
به رسم حسینی، قیامی مجدد، (بر پا گردد)۲
نگهش همه جانب جانان
سر و جان، شده بر سر پیمان
به جهاد و به شهادت، حرکت پی یاری قرآن
این فصل آگاهیست، میدان حق خواهیست
(نخستین مبارز اکبر آمد)۲
ز تیغش شرر بر لشکر آمد
گویی در صف حیدر آمد
جمالش مثال جمال نَبّی
مصافش به سانِ مصاف علی
چو شیری صف روبهان را شکست
چه تکبیرها زد به بانگ جلّی
از میدان یک سر آمد
پدرم لب تشنهی من بین
ز سلاح به تَعَب همه تن بین
بشنید از لب بابش
بنگر لب تشنهتر از این
باز آمد در میدان
جان سیراب، لب عطشان
رسیده زمانی که دین محمّد (احیا گردد)۲
به رسم حسینی قیامی مجدد (بر پا گردد)۲
نگهش همه جانب جانان،
سر و جان شده بر سر پیمان
به جهاد و به شهادت حرکت، پی یاری قرآن
این فصل آگاهیست، میدانِ حق خواهیست
(به فرق شریفش تیغ دشمن)۲
بدن گشته صد چاک، ارباً ارباً
در خاک و خون، غلطان آن تن
فتاده ز پا، یادگارِ حسین
ز داغش سیه، لاله زارِ حسین
به یک باره خاموش و مدهوش شد
همان کوکبِ شام تار حسین
از افلاک آمد شیوَن
شه دین، به کنار پسر شد
به رخش، همه اشک بصر شد
همه صحرا شده غوغا
چو به خیمه سکینه خبر شد
در آن دشت، از بیداد
ظرفی از، آه افتاد
رسیده زمانی که دین محمّد (احیا گردد)۲
به رسم حسینی قیامی مجدد (بر پا گردد)۲
نگهش همه جانب جانان
سر و جان شده بر سر پیمان
به جهاد و به شهادت، حرکت پی یاری قرآن
این فصل آگاهیست، میدانِ حق خواهیست
(فرات از خجالت، بنگر چون شد)۲
که سقای عطشان، زان بیرون شد
شیر میدان، در هامون شد
همه جهد او، بردن مشک آب
به سدّ رهش، دشمنان در شتاب
دو دستت جدا شد، علم واژگون
نه در مشک آب و نه در سینه تاب
چشمش از خون جیحون شد
نگران، سوی خیمهی طفلان
خجل از، لب اصغر عطشان
هدف زخمِ عمودی
شده فرق سر مه تابان
برادر، جان بستان
عباست را دریاب
رسیده زمانی که دین محمّد (احیا گردد)۲
به رسم حسینی قیامی مجدد، (بر پا گردد)۲
نگهش همه جانب جانان،
سر و جان شده بر سر پیمان
به جهاد و به شهادت، حرکت پی یاری قرآن
این فصل آگاهیست، میدان حق خواهیست
(حسین از ره آمد، سوی عباس)۲
ز هر سو خطرها، میشد احساس
یاری جویان، از رَبّ و ناس
به پیشش رسید و کنارش نشست
بدید آن سر و پیکر و چشم و دست
دو دستان پاکش به روی کمر
صدا زد که این لحظه پشتم شکست
جوی خون و بوی یاس
سپهَم شده بی سر و سردار
پس از این من و این همه اَشرار
چه بگویم به سکینه
ز شهادت میر و علمدار
سقای عطشانم
امید طفلانم
رسیده زمانی که دین محمد، (احیا گردد)۲
به رسم حسینی قیامی مجدد، (بر پا گردد)۲
نگهش همه جانب جانان
سر و جان شده بر سر پیمان
به جهاد و به شهادت، حرکت پی یاری قرآن
این فصل آگاهیست، میدان حق خواهیست
از آن جان به کفها، سردارانش
چشمِ گردون، شد حیرانش
به یک سو فِتاده علی اکبرش
به یک سو علمدار آب آورش
چه گویم چه کرده، کنار فرات
عطش با گلوی علی اصغرش
جانم بادا قربانش
صفِ او، صف محکّم ایمان
نگهش به رهایی انسان
شده عازم سوی میدان
که رسد به لقایت جانان
دل بی دار، جان داغدار
در جوشش ثارالله
رسیده زمانی که دیده محمد (احیا گردد)۲
به رسم حسینی، قیامی مجدد، (بر پا گردد)۲
نگهش همه جانب جانان
سر و جان، شده بر سر پیمان
به جهاد و به شهادت، حرکت پی یاری قرآن
این فصل آگاهیست، میدان حق خواهیست
(نخستین مبارز اکبر آمد)۲
ز تیغش شرر بر لشکر آمد
گویی در صف حیدر آمد
جمالش مثال جمال نَبّی
مصافش به سانِ مصاف علی
چو شیری صف روبهان را شکست
چه تکبیرها زد به بانگ جلّی
از میدان یک سر آمد
پدرم لب تشنهی من بین
ز سلاح به تَعَب همه تن بین
بشنید از لب بابش
بنگر لب تشنهتر از این
باز آمد در میدان
جان سیراب، لب عطشان
رسیده زمانی که دین محمّد (احیا گردد)۲
به رسم حسینی قیامی مجدد (بر پا گردد)۲
نگهش همه جانب جانان،
سر و جان شده بر سر پیمان
به جهاد و به شهادت حرکت، پی یاری قرآن
این فصل آگاهیست، میدانِ حق خواهیست
(به فرق شریفش تیغ دشمن)۲
بدن گشته صد چاک، ارباً ارباً
در خاک و خون، غلطان آن تن
فتاده ز پا، یادگارِ حسین
ز داغش سیه، لاله زارِ حسین
به یک باره خاموش و مدهوش شد
همان کوکبِ شام تار حسین
از افلاک آمد شیوَن
شه دین، به کنار پسر شد
به رخش، همه اشک بصر شد
همه صحرا شده غوغا
چو به خیمه سکینه خبر شد
در آن دشت، از بیداد
ظرفی از، آه افتاد
رسیده زمانی که دین محمّد (احیا گردد)۲
به رسم حسینی قیامی مجدد (بر پا گردد)۲
نگهش همه جانب جانان
سر و جان شده بر سر پیمان
به جهاد و به شهادت، حرکت پی یاری قرآن
این فصل آگاهیست، میدانِ حق خواهیست
(فرات از خجالت، بنگر چون شد)۲
که سقای عطشان، زان بیرون شد
شیر میدان، در هامون شد
همه جهد او، بردن مشک آب
به سدّ رهش، دشمنان در شتاب
دو دستت جدا شد، علم واژگون
نه در مشک آب و نه در سینه تاب
چشمش از خون جیحون شد
نگران، سوی خیمهی طفلان
خجل از، لب اصغر عطشان
هدف زخمِ عمودی
شده فرق سر مه تابان
برادر، جان بستان
عباست را دریاب
رسیده زمانی که دین محمّد (احیا گردد)۲
به رسم حسینی قیامی مجدد، (بر پا گردد)۲
نگهش همه جانب جانان،
سر و جان شده بر سر پیمان
به جهاد و به شهادت، حرکت پی یاری قرآن
این فصل آگاهیست، میدان حق خواهیست
(حسین از ره آمد، سوی عباس)۲
ز هر سو خطرها، میشد احساس
یاری جویان، از رَبّ و ناس
به پیشش رسید و کنارش نشست
بدید آن سر و پیکر و چشم و دست
دو دستان پاکش به روی کمر
صدا زد که این لحظه پشتم شکست
جوی خون و بوی یاس
سپهَم شده بی سر و سردار
پس از این من و این همه اَشرار
چه بگویم به سکینه
ز شهادت میر و علمدار
سقای عطشانم
امید طفلانم
رسیده زمانی که دین محمد، (احیا گردد)۲
به رسم حسینی قیامی مجدد، (بر پا گردد)۲
نگهش همه جانب جانان
سر و جان شده بر سر پیمان
به جهاد و به شهادت، حرکت پی یاری قرآن
این فصل آگاهیست، میدان حق خواهیست
نظرات
نظری وجود ندارد !