جان جانانه انعکاس هیبتش غرّش طوفانه ذوالفقار در نیام و تیغ بُرّانه در مقابلش ذلیله ابن مرجانه یگانه تندیسه، صبر خدا زینب فاتح میدانه شام بَلا زینب هیبتشو تا دید لشکر کوفه گفت: قسم به ذات حق که لا فَتی زینب شریکة الحسين يا زينب... جان جانانه در شجاعت و جنم اسوهی مردانه در مقام صابری صاحب عنوانه حافظ و مُفسّر کلام قرآنه هیمنهی صوتش کاخ ستم برچید تا به ابد یاد حماسهاش جاوید کربوبلا تا شام قبضهی او گشته با قدمش ایران عمارت ترغیب شریکه الحسین یا زینب... پسر مرجانه تو امیری مثلاً کاملا معلومه ترسیدی علناً پسر مرجانه فاتح شام منم کمتر یاوه بگو تو اسیری یا من؟ نیاز به معرفی نیست ولی معرفی میکنم زینبم، دختر مرتضی علی معرفی میکنم پدرم بود که خورد از قدمش کعبه شکاف تیغ خود را وسط معرکهها کرد غلاف منبری که تو بر آن تکیه زدی جای تو نیست تکیه بر جای بزرگان نتوان زد به گزاف یا زینب یا زینب... دختر علی و فاضله، این زینبه یا فاطمه؟ عقیلهی بنیهاشمه، زینب زینب زینب کسی مثلش یار برادر نیست هیچ زنی با زینب برابر نیست اینقدر مثل حیدره میگن فرقی بین زینب و حیدر نیست تکوتنها علمدار حسینه همه میگن که تکرار حسینه مثل عباس عَلم داره رو دوشش بعد عباس علمدارِ حسینه شیر زن کربوبلا یا زینب