تو که نقاب می‌بندی، دو صد حکایت دارد

تو که نقاب می‌بندی، دو صد حکایت دارد

[ پیام کیانی ]
تو که نقاب می‌بندی، دو صد حکایت دارد 
فقط همان چشمانت نماز وحشت دارد
 
دشمن جلو آمد و نگاهش کردی 
یک پلک زدی خلع سلاحش کردی 
او که یلِ شامیِ عرب بود چه شد؟
این‌گونه حقیر و روسیاهش کردی 

زمانه در تزویر و تو از خطر می‌گفتی 
به روی بام کعبه أنا القمر می‌گفتی 

گفتی که فَلک دور حرم می‌گردد
دور سر اصحاب کرم می‌گردد
این خانه که مشغول طوافش هستید 
گِردِ پدر و برادرم می‌گردد

شمشیر نگات رعد و، خوندی تو رجز بعد و
عمر پسر سعدو کم کردی 
سرداری و خوش‌منسب، همچون قمری در شب 
دور حرم زینب می‌گردی
****
بین همه‌ی عشقای دنیا 
عشق است اباالفضل

نظرات