محمدحسین حدادیان

تو که نقاب میبندی

1322
51
تو که نقاب می‌بندی
دو صد حکایت دارد

فقط همان چشمانت
نماز وحشت دارد

دشمن جلو آمد و نگاهش کردی
یک پلک زدی خلع سلاحش کردی

او که یل شامی عرب بود چه شد
اینگونه حقیر و رو سیاهش کردی

جانم به تو ای سقا
بی تیغ و سپر حتی
با لشکری از اعدامی‌جنگی

فتنه همه از شامه
لعنت به امان نامه

بستی به سر عمامه
می جنگی

(ای قمر بنی هاشم ابوفاضل)۲

زمانه در تزویر و
تو از خطر می‌گفتی

به روی بام کعبه
انا القمر می‌گفتی

چشمان تو را حضرت دریا خواندند
صفین تو را محشر کبری خواندند

جانانه ترین اهل اخوت ها را
تیغ تو و ذوالفقار مولا خواندند

شمشیر نگات رعد و
خوندی تو رجز بعد و

باد پسر سعد و
کم کردی

سرداری و خوش منصب
همچون قمری در شب

دور حرم زینب می‌گردی

(ای قمر بنی هاشم ابوفاضل)۲

نظرات

نظری وجود ندارد !

لیست پخش